سفارش تبلیغ
صبا ویژن


منوتو میشیم ما

چند سال پیش تو اصفهان یه توالت عمومی رفتم ,
یکم کارم طول کشید و چند دقیقه تو دستشویی بودم ,
وقتی اومدم بیرون دیدم 7-8 نفر تو صف واستادن و تا منو دیدن شروع کردن به تیکه انداختن:
-  عافِیت باشِد

- خسِّه نباشین.

- نه هنو انگار یه چیزی اِزد موندِس.

- فک کردم از میون رفدِی.- های، چشادون وا شد.

-  اصی انگار نور اِزدون ساطع میشد

-  حالا اومدی سَری وزن.

- میخواسی صدا بِزنی تا بچا بیاند کُمِکِد…

- یُخدچی روغن بخور راش واشِد آ به خودِد صَتمه نزنی….

- خوردنش چِقَده طول کشیدِس که پَس دادنش اَنقَده شد؟

- از این دفعه که گذِشد … اِز دفعه دیگه یه وِکیل بیگیر آ کارا بسپار دسِش آ خوددا راحت کون…

- دُشِک آ لاحاف میبُردی با خودد!

اصن یه کاری کردن دیگه دستشویی جرات نکردم برم :)


نوشته شده در یکشنبه 93/5/5ساعت 4:23 صبح توسط نسترن نتاج نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:



من و تو - پزشک متخصص - سرکه | سیب سفید - لباس عروس - پزشکی - فارسی بوک

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس