منوتو میشیم ما
خونه ی مادربزرگه/الان آپارتمانه خونه ی مادربزرگه/استخرولابی داره خونه ی مادربزرگه /wifiمفتی داره خونه ی مادربزرگه/دیش و LNBداره کنار خونه ی اون/همیشه پارتی برپاست پارتی های محله/پرشور و شوق و غوغاست مادربزرگه الان/مازراتی سواره رنگ موهاش هم هرروز/جورواجور و با حاله مادربزرگه الان/شلوارجین میپوشه کفش های کالج و کیفش/همیشه روبه روشه مادربزرگه هرشب/ GEM TVرو میبینه خرم سلطان و سنبل /لامیارو میبینه خونه ی مادربزرگه/هنوز خیلی باحاله خونه ی مادربزرگه/حرفای خاصی داره ...
نام : کمال کلاس :دوم دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. * ادامه مطلب... * من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی دلو جانم به تو مشغول و نظر بر چپ وراست تا حریفان ندانند که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی تو بدین نعت و صفت گر خرامی در باغ باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی سعدی واقعا زیبا بود نه ! بهم بگید قشنگ بود یا نه ؟؟؟؟؟؟؟ شخصی را به جهنم می بردند . در راه بر میگشت و به عقب خیره میشد . ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید . فرشتگان پرسیدند چرا؟ پروردگار فرمود: او چند بار به عقب نگاه کرد ... او امید به بخشش من داشت . مظفر الدین شاه از سفر قم مراجعت می کرد که در راه کجاوه اش خراب شد و مجبور شد در کاروانسرایی تا صبح بماند . به همین منظور در کاروانسرایی را زد . دالاندار گفت : کیه؟ مظفر الدین شاه گفت : ما ، السلطا بن سلطان بن سلطان ، مظفر الدین شاه بن صاحبقران ناصر الدین شاه، شاهنشاه شهید سعید فقید قاجار ، نواده فتحعلی شاه قاجار رحمه الله علیه هستیم و آمدیم امشب در اینجا بخوابیم ! دالاندار از پشت در گفت : آقایان، ما فقط یک اتاق خالی داریم برای این همه آدم جا نیست، بروید جای دیگری پیدا کنید!
:قالبساز: :بهاربیست: |